اندیشگاه آتی‌نگار

سناریونویسی

با چه آینده هایی مواجه خواهیم گشت ؟ آیا حوادث آینده مارا شگفت زده خواهند نمود؟ آیا آمادگی رویارویی با رخدادهای آینده را داریم؟ آیا میتوان عدم قطعیت های آینده را مدیریت نمود؟ سناریو نویسی ابزاری برای دستیابی به ادراکی ساختار یافته پیرامون شرایط محیطی در آینده های بدیل است، به گونه ای که دارای سازگاری درونی و محتوایی بوده و سازمان ها، نهادها و شرکت ها را برای رویارویی با عدم قطعیت ها، تهدیدها، فرصت ها و شگفتی های آینده آماده کند. سناریوها پیش بینی آینده نیستند بلکه بعد و عمق اندیشه ما را درباره تغییرات قابل وقوع در آینده گسترش داده و در نتیجه امکان توزین و سنجش دقیق انتخاب هایمان در اتخاذ تصمیمات استراتژیک بلند مدت و کوتاه مدت را فراهم می کنند.

سناریو نویسی بعد از بحران نفتی دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی و با درک پیچیده‌تر شدن جهان و از بین رفتن قطعیت‌ها، عمومیت بیشتری پیدا کرده است. در واقع پس از بحران انرژی در سال 1973 و در پی استفاده‌ی موفقیت‌آمیز شرکت نفتی شل از روش سناریو که این شرکت را قادر به پاسخ‌گویی موثری به این بحران ساخت، روش سناریو مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفته است. استفاده‌ی روزافزون از این روش بدین دلیل است که سناریوها، پیچیدگی‌های جهان واقعی را در نظر می‌گیرند و بینش‌های جایگزین در خصوص آینده را، با ترتیبی منطقی از رویدادها بازنمایی می‌کنند. به‌طور کلی سناریوها تصاویر آینده‌هایی ممکن هستند که ترتیب منطقی رویدادها را نشان می‌دهند.

کاربرد سناریوها متنوع است. سناریوها می‌توانند به عنوان ورودی‌هایی باشند که بر اساس آنها بحث‌های پانل‌ها صورت می‌پذیرد. همچنین می‌توان سناریوها را به عنوان ابزارهایی جهت تنظیم مباحثات پانل‌ها به کار گرفت و یا شیوه‌ای جهت عرضه‌ی نتایج.

سابقه‌ی استفاده از سناریوها بسیار قدیمی‌تر از آینده‌نگاری است اما امروزه سناریوها به عنوان جزیی از فرآیند آینده‌نگاری نیز شناخته می‌شود، كه بوسیله آنها افراد به تبادل بینش هایشان پرداخته ودر نتیجه ارتباطات در درون شبكه ها تعمیق می یابد و یا بعنوان خروجی و محصول فرآیند آینده‌نگاری كه به مخاطبان عرضه می گردد، در نظر گرفته می شوند.

داشتن درک و تصویری از آینده‌های باورکردنی در دنیای پر از پیچیدگی و متغیر امروز، مقدمه‌ی برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری برای حوزه‌های مختلف است.

تاریخ استفاده از واژه‌ی "سناریو" به دهه‌ی ۱۹۴۰ باز می‌گردد. اگرچه از این زمان از واژه‌ی سناریو در ادبیات سیاسی استفاده می‌شد اما به عنوان روشی نظام‌مند و سیستماتیک شناخته نمی‌شد. سناریوها، دقیقا مانند آنچه که در سینما انجام می‌شود، به این خاطر مورد استفاده قرار می‌گیرند، تا داستانی را به صورت کاملا قابل درک، تصویرسازی نمایند. سناریوها نگاهی از دریچه و منظری خاص به آینده است، که در این نگاه به آینده، داستان دارای سازگاری منطقی است و اتفاقاتی خارج از عقلانیت در آن‌ها اتفاق نمی‌افتد.

واژه سناریو از دنیای تأتر و سینما گرفته شده و بر روایت داستان و نیز نقش‌های بازیگران دلالت دارد. اما در مبحث سناریونگاری می‌توان آن را به صورت داستان‌های مربوط به آینده‌های باورکردنی متعدد، که یک دولت، سازمان یا شرکت احتمالا با آن‌ها مواجه خواهد شد، تعریف کرد. سناریوها به صورت نموداری و به صورت پویا و متحرک، جریان تحول و پیدایش دنیای آینده را نمایش می‌دهند. سناریوها موجب تمرکز توجه ما بر روی نقاط انشعاب مسیر آینده و رویدادهای بالقوه در این مسیر می‌شوند. به کمک تصمیم‌گیری برپایه آینده‌های بدیل و آزمون استراتژی‌های پیشنهادی در شرایط مختلفی که سناریوها معرفی می‌کنند، برای مواجهه باعدم قطعیت‌های آینده، آمادگی بیشتری کسب می‌کنیم.

تعاریف متعدد و متفاوتی درباره‌ی سناریو و سناریونگاری وجود دارند. مثال‌هایی از تعاریف مطرح شده توسط افراد صاحبنظر در این زمینه به شرح ذیل می‌باشند:

  • مایکل پورتر : سناریو، دیدگاهی است با سازگاری درونی و محتوایی نسبت به آنچه که در آینده می‌تواند رخ دهد. [پورتر،1985]
  • پیتر شوارتز : سناریوها ابزاری برای نظم‌دهی به ادراک یک فرد درباره محیط‌های بدیل آینده است که تصمیم‌های فرد در آن محیط‌ها گرفته خواهند شد. [شوارتز، 1991]
  • گیل رینگلند : سناریوها بخشی از برنامه‌ریزی استراتژیک می‌باشند که به عنوان ابزاری برای مدیریت عدم قطعیت آینده استفاده می‌شود. [رینگلند، 1998]
  • میشل گوده و روبلا : سناریوها توصیف موقعیت‌های آینده و رویدادها‌ ممکن در آن موقعیت‌ها هستند، به گونه‌ای که شخص بتواند از موقعیت کنونی خود به سوی آینده‌های بدیل حرکت کند. سناریوها شیوه‌ای هستند که نتایج پیش‌بینی‌ها را به صورتی منسجم و متقاعد کننده ارایه می‌دهند. [گوده و روبلا،1996]
  • وارفیلد : سناریو داستانی از وضعیت‌ها، امور، یا پیشرفت‌های ممکن در گستره زمان آینده است.
  • پییر واک : سناریوها به مدیران برای ساختاردهی عدم قطعیت‌های آینده کمک می‌کنند. [واک، 1985]

با توجه به تعاریف سناریو، سناریونگاری روشی برای بهبود تصمیم‌گیری در برابر آینده‌های ممکن و محتمل است. تمرکز اصلی سناریونگاری چگونگی توسعه محیط فعالیت بیرونی یک سازمان با توجه به محیط درونی آن در آینده می‌باشد. همچنین درک دیگری از سناریونگاری در بین آینده‌پژوهان وجود دارد، مبنی بر اینکه‌یک سازمان ممکن است گستره‌ی وسیعی از سناریوها را درباره‌ی زمان آینده توسعه دهد، که در این سناریوها یک نوع مفهوم بخشی به عوامل غیرمرتبط در محیط فعالیت بیرونی سازمان ایجاد شده و طرز رفتار و عکس العمل سازمان را در برابر عدم قطعیت‌های هر بحران مشخص می‌سازد.

برنامه‌ریزی بر پایه سناریوها یا سناریونگاری

سناریونگاری روشی منظم و منضبطی است که از آن برای کشف نیروهای پیش‌ران کلیدی در بافت تغییرات شتابان، پیچیدگی‌های فوق العاده وعدم‌قطعیت‌های متعدد استفاده می‌شود. از طریق این روش، رهبران و مدیران با نگاه به رویداد‌های غیر منتظره در آینده و درک عمیق پیامدهای احتمالی آن‌ها، چندین داستان یا روایت متمایز درباره‌ی آینده‌های ممکن را کشف و تعریف می‌کنند. این سناریوها ابزاری برای نظم بخشیدن به بینش‌ها و استنباط‌های رهبران و مدیران هستند.

مقصود از تعریف سناریوها انتخاب فقط یک آینده‌ی مطلوب و آرزوی به حقیقت پیوستن آن و یا پیدا کردن محتمل‌ترین آینده و سعی در تطبیق با آن نیست، بلکه قصد اصلی سناریونگاری اتخاذ تصمیم‌هایی استراتژیک است که برای «همه آینده‌های باورکردنی» به اندازه کافی خردمندانه و پابرجا باشند.

اگر هنگام تدوین سناریوها تفکر جدی صورت بگیرد، آنگاه اصلا مهم نیست که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، زیرا دولت، شرکت یا سازمان در مقابل هر اتفاقی آماده است و می‌تواند بر مسیر اتفاقات آینده تاثیرگذار باشد. همچنین درسناریونگاری تلاش می‌شود بر اساس فهم دلالت‌های انتخاب‌های امروز، راه‌های اثر‌گذاری بر پیامدهای آتی این انتخاب‌ها در آینده کشف شوند. سناریونگاری در واقع روشی است برای کمک به رهبران و مدیران، هنگام تفکر درباره‌ی آینده یا بهتر بگوییم آینده‌های بدیل. به کمک سناریونگاری عدم قطعیت‌های بحرانی، یعنی رویدادهایی که شاید در آینده باعث دگرگونی و تحول اساسی دولت، سازمان و کسب و کار شوند، در کانون توجه رهبران و مدیران قرار می‌گیرد. این روش برای شناخت و آگاهی از محدودیت‌های ادراکی – شناختی رهبران و مدیران هنگام شناخت محیط پیرامونی، تفکر درباره آینده‌های بدیل و نهایتا تصمیم‌گیری استراتژیک مفید واقع می‌شود.

سناریونگاری به طور مشخص به‌منظور پرداختن به چندگانگی و غیرقابل پیش‌بینی بودن آینده طراحی شده است. مزیت این روش، توانایی شناخت آینده‌های درازمدتِ بسیار متفاوت با امروز، و هم‌چنین سناریوسازی برای انتخاب استراتژی‌هایی بر پایه‌ی این شناخت است.

سناریوسازان از طریق فرایند‌های گروهی و مشارکتی، داستان‌هایی درباره‌ی آینده‌ی درازمدت می‌آفرینند. به جای یک داستان منفرد، سناریوسازان مجموعه‌ای از داستان‌های مکمل و در عین حال کاملاً متفاوت تهیه می‌کنند. یک سبد از سناریوها دامنه‌ای از آینده‌های باورکردنی و مرتبط با تصمیم‌های فراروی طراحان را پوشش می‌‌دهد. از لحاظ مفهومی وجود سبدی از سناریوها بازتاب این حقیقت بنیادی است که، گذشته و حال بر آینده تأثیر می‌گذارند، اما لزوماً تعیین‌کننده‌‌ی آینده نیستند. البته در زبان عامه، واژه‌ی "سناریو" معنای اضافی سلسله‌ای معقول از رویدادهای آینده را به ذهن متبادر می‌کند. اما در برنامه‌ریزی مدرن بر پایه‌ی سناریوها، یک سناریوی منفرد به یک نیمکت تک پایه می‌ماند که نمی‌توان روی آن نشست. در واقع یک سناریو فقط به‌عنوان جزیی از کل می‌تواند مفید و سودمند باشد. این کل باید دامنه‌ای گسترده از آینده‌های باورکردنی را بپوشاند. رویکردهای متفاوتی از سناریونگاری توسط افراد و سازمان‌ها مختلف پیشنهاد شده است که هر کدام بنا به نوع سوال یا موضوع اصلی سناریونگاری، میزان دسترسی به پایگاه‌های داده، تعداد و میزان خبرگی خبرگان، انتخاب می‌شوند.

در این گزارش گام‌های اجرا شده در این مطالعه به همراه محصولات هر یک از گام‌ها در چارچوب روش‌شناسی سناریونگاری، به‌همراه جزییات هر یک از گام‌های آن، ارایه می‌شود.

روش مورد استفاده در این طرح، ترکیبی از دو رویکرد عدم‌قطعیت‌های بحرانی و روش تاثیرات متقاطع بوده که در هر گام از اجرای روش، نوآوری‌ها و روش‌های خاصی اعمال و اجرا شده است. در ابتدا به توصیف مختصری از چرایی اتخاذ این روش پرداخته شده است، و در ادامه گام‌های مطالعه توصیف شده است.

رویکردهای کلی در سناریونگاری

شرکت‌ها و سازمان‌ها، به‌طور فزاینده‌ای از تحلیل سناریوها استفاده می‌کنند، که هدف اصلی آن پیش‌بینی آینده‌های ممکن است و تشخیص شرایطی است که منتهی به تغییرات بنیادین می‌شود. تحلیل سناریوها برخلاف روش‌های سنتی (که عمدتا" بر برون‌یابی گذشته استوار هستند) باعث تشویق برنامه‌ریزان شرکت‌ها برای تفکر گسترده‌تر و خلاقانه‌تر نسبت به آینده می‌شود. سه رویکرد کلی که این دو محقق در بین موسسات طراح سناریوها تشخیص داده اند، عبارتند از: [هاس و هونتون،1987]

الف- منطق شهودی ب- منطق تاثیرات بر روندها ج – منطق تاثیرات متقابل

فرض اساسی در سناریونگاری آن است که تصمیم‌های یک سازمان بر مبنای دسته‌ی پیچیده‌ای از روابط موجود بین عوامل اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی، اجتماعی و زیست محیطی اتخاذ می‌شوند. تمامی این عوامل برای یک سازمان یا شرکت جزء عوامل خارجی محسوب می‌شوند، ولی برای بهبود تصمیم‌گیری‌ها و کسب بصیرت لازم در موارد مختلف مثل توسعه محصولات جدید، توسعه ظرفیت‌های تولید، تدوین استراتژی‌های تجاری و غیره باید تغییرات این عوامل به‌درستی و تا حد امکان در نظر گرفته شده و تاثیرات آن‌ها درک شود. بعضی از این عوامل یا به عبارت دیگر متغیرها به‌طور کلی قابل تعیین بوده و تا حدی نیز قابل پیش‌بینی می‌باشند. مثلا آمار جمعیت در یک کشور یا منطقه‌ای خاص ولی متغیرها و عواملی نیز وجود دارند که به‌طور دقیق و مشخص قابل پیش‌بینی نبوده و ماهیت کیفی دارد. مانند: عادات خرید مشتریان، مدل‌های زندگی و تقاضا برای یک محصول خاص.

در رویکرد منطق شهودی، روش عوامل کلیدی و روندهای پیش‌ران براساس دو معیار ذیل طبقه بندی می‌شوند: [شوارتز،‌ ] اول درجه‌ی اهمیت برای موفقیت موضوع یا تصمیم اصلی ای دوم، درجه‌ی عدم‌قطعیت احاطه کننده‌ی آن عوامل و روندها به این ترتیب نکته اصلی، شناسایی عامل یا عواملی است که با اهمیت‌ترین و با عدم‌قطعیت‌ترین باشند. عدم‌قطعیت‌ها به وضعیت‌هایی از آینده اشاره دارد که ممکن است محقق شود یا نشود، و در مورد آن موضوع نمی‌توان اظهار نظر دقیق و معینی ارایه داد. به عنوان مثال در خصوص آینده می‌توان با احتمال بالایی پیش‌بینی نمود که تعداد افراد باسواد افزایش می‌یابد و یا آن‌که درصد افرادی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، افزایش می‌یابد، اما در خصوص تعدادی از مسایل نمی‌توان به درستی در خصوص آینده وضعیت معینی را پیش‌بینی نمود. به عنوان مثال جهانی‌شدن نمونه‌ای از پیش‌ران‌های تاریخی است که شواهد بسیاری آن ایده را تقویت می‌کند، در حالی که در مقابل این ایده، افزایش ملی‌گرایی و منطقه‌گرایی نیز با رویدادهای تروریسمی تقویت می‌شوند. به این ترتیب عدم‌قطعیت‌های آینده، دوگانه‌ها یا چندگانه‌هایی است که در مورد آینده‌ی یک موضوع بیان می‌شوند و هر یک از وضعیت‌های پیش‌روی آن موضوع می‌تواند آینده‌ی موضوع مورد بررسی را تحت تاثیر قرار دهد. سناریوها بر اساس مهم‌ترین عدم‌قطعیت‌ها نگارش می‌شوند. در فعالیت آینده‌نگاری می‌توانیم سناریوها را با روش‌های متفاوتی تهیه کنیم. یک سناریو می‌تواند خروجی مدل شبیه‌سازی باشد و یا توسط فعالیت گروه اندکی از متخصصان آن را نوشت و یا از طریق برگزاری کارگاه‌های سناریونویسی و تشریح دیدگاه‌های بسیاری از متخصصان آن را تهیه نمود . در ادامه دو رویکرد عدم‌قطعیت‌های بحرانی و رویکرد تاثیرات متقاطع در تدوین سناریوها معرفی شده‌اند. رویکرد عدم قطعیت های بحرانی پایه گذار اصلی این رویکرد پیتر شوارترز دبیر کل شرکت «شبکه‌ی جهانی کسب‌وکار» است. بسیاری این رویکرد را نیز زیر مجموعه رویکرد منطق شهودی/ کشف از راه دل می‌دانند. لازم به ذکر است که پیتر شوارتز و «شبکه‌ی جهانی کسب‌وکار» بسیار باعث گسترش و توسعه‌ی این روش در دنیا شده‌اند و به همین جهت در بسیاری از منابع، این رویکرد را با نام رویکرد شوارتز یا رویکرد GBN شناخته و کمتر با عنوان «رویکرد عدم‌قطعیت‌های بحرانی» شناخته می‌شود. گام‌های فرایند سناریونگاری در این رویکرد، با تهیه فهرست متغیرها وروندهای مربوط به آینده، شروع می‌شود. سپس فهرست تهیه شده به سه دسته تقسیم بندی می‌شود. روندها و متغیرهایی که تداوم تاثیرات آن‌ها بر روی موضوع مورد نظر تا حدود زیادی، قطعی است. روندها و متغیرهایی که بر موضوع مورد نظر تاثیر قطعی ندارند. روندها و متغیرهایی که تاثیرات آن‌ها نامشخص بوده و با عدم قطعیت بیان می‌شوند.

در این رویکرد، روندها و متغیرهای نامشخص و با عدم‌قطعیت نیز به دو گروه تقسیم‌بندی می‌شوند: روندها و متغیرهایی با تاثیرات بسیار بالا روندها و متغیرهای با تاثیرات کم گام‌های رویکرد عدم‌قطعیت‌های بحرانی رویکرد اصلی در ساختن سناریوها بر اساس روش شوارتز شامل هفت مرحله‌ی اصلی است: آشکار سازی و روشن کردن تمرکز اصلی سناریوها (سوال اصلی) بررسی تغییرات گذشته برای شناسایی روندها و نیروهای پیشران درحال پیشرفت شناسایی تغییرات آینده ونیروهای پیشران تغییرات شناخته شده شناسایی عدم قطعیت‌های کلیدی که می‌تواند سیر حوادث را به سمت آینده‌های کاملا" متفاوت سوق دهند. ایجاد چهار چوب منطقی براساس عدم قطعیت‌های شناسایی شده پربارکردن مشخصه‌های اصلی و توسعه‌ی داستان‌ها برای هر کدام از سناریوها شناسایی مضامین هر کدام از سناریوها برای سازمان مزایای رویکرد عدم‌قطعیت‌های بحرانی تدوین سناریوهای منعطف و نامتناقض در برابر حوادث آینده ساده و غیر پیچیده بودن قابل استفاده بودن برای اغلب سازمان‌ها با فرهنگ‌های سازمانی مختلف ایجاد احساس مسوولیت شرکت‌کنندگان و درگیر کردن افراد تصمیم‌گیر اصلی در سازمان تشویق افراد به خلاقیت بیشتر در تولید ایده‌های جدید استفاده بهینه از اطلاعات موجود در زمینه آینده کمک به شناسایی الگوهای زیر بنایی وساختار دهنده به حوادث معایب رویکرد عدم‌قطعیت‌های بحرانی وابسته بودن به وجود افراد خبره و صاحب نظر در فرایند سناریونگاری این رویکرد تکیه بیشتری به مهارت‌های یادگیری و ارتباطات افراد داشته و در مدل‌سازی‌های محیط‌های با رویکرد کمی موفق نمی‌باشد. به دلیل نبود تحلیل‌های کمی، بعضی از سازمان‌ها مثل شرکت‌های کامپیوتری تمایلی به این روش ندارند. در این روش حضور مدیران اصلی و تصمیم‌ساز الزامی است و این مدیران اغلب زمان کمتری برای صرف در این موارد دارند. این روش تمرکز کمتری بر روی اندر کنش عوامل موثر در محیط فعالیت سازمان دارد.

رویکرد تحلیل تاثیرات متقاطع سال‌های متمادی دانشمندان علوم اجتماعی روش‌های شهودی را برای پیش‌بینی‌های خود استفاده کرده‌اند. این روش‌ها بر پایه نظرات و بینش‌های نخبگان استوار است. پژوهش‌ها، مصاحبه‌ها، تکنیک دلفی و جلسات توفان فکری و غیره از این دسته از روش‌ها می‌باشند. در این میان روش‌هایی که به‌طور سیستماتیک قادر به گردآوری اطلاعات باشند، توسعه کمتری یافته بودند. بعضی از آینده‌پژوهان بر این باور بودند که پیش‌بینی یک اتفاق به‌صورت مجزا و بدون در نظر گرفتن رخداد سایر حوادث کلیدی و تاثیر گذار غیر واقع‌بینانه است. رویکرد تحلیل تاثیرات متقاطع در پاسخ به این نیاز توسعه یافت. این رویکرد در واقع رویکرد اصلاح شده تحلیل تاثیرات روندها براساس احتمال به‌وقوع پیوستن آن‌ها می‌باشد. از اواخر دهه 1960 بعضی ازشرکت‌ها و سازمان‌ها از این رویکرد برای تدوین سناریوهای خود استفاده کرده‌اند. دو سازمان و شرکت معروف در این زمینه INTERAX و BASICS هستند. [هاس و هانتون،2004] مزایای تحلیل تاثیرات متقاطع روش‌های تدوین سناریوها با رویکرد تحلیل تاثیرات متقاطع روشی مشخص با دستورالعمل‌های معین می‌باشند. لذا کنترل فرایند آسان‌تر است. به دلیل تحلیل تاثیرات عوامل از دیدگاه‌های مختلف، نوآوری و خلاقیت بسیار مشاهده می‌شود. در حالت نهایی تغییرات سیستم به وضوح نمایان می‌شود. بهبود و به روز کردن نرم‌افزارهای طراحی شده، آسان می‌باشد. معایب تحلیل تاثیرات متقاطع انتخاب حوادث وتاثیرات آن‌ها بر همدیگر به احتمالات و طرز فکر افراد شرکت‌کننده وابستگی زیادی دارد. در بسیاری از مواقع حوادث تاثیرگذار به‌صورت هم‌زمان رخ می‌دهند. در این روش‌ها تحلیل‌های به‌دست آمده بر این فرض استوار است که حوادث براساس نظم و ترتیبی رخ می‌دهند و نگاه این روش‌ها به حوادث هم‌زمان بسیار محدود می‌باشد.